دفتر خاطرات من

خوب،بد،زشت

دفتر خاطرات من

خوب،بد،زشت

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

تبلتم درست نشد.

مشکل از تاچش هست که فعلا نمیخریم.

بدون تبلتم لنگ موندم.

به شوهرجان میگم پول اومد دستمون یه لپ تاب بخریم.

خوبیه لپ تاب اینه به این زودی ها خراب نمیشه.






مادرشوهر ال دو روز پیش فوت شد.

ال شانس اورد این سری رفت دیدنش

مادرشوهرش اینقد غصه خورد که آخرش مرد.

خیلی دلم براش سوخت.






مردم ما اعتراض کردن هم بلدنیستن.

خواستن به وضعیت جدید رفت وآمد اتوبوس ها اعتراض کنن

سوار اتوبوس ها میشن و کرایه نمیدن!!!

درحالی که ربطی به راننده ها نداره

خب اگه اعتراض داری  کلا سوار نشو

به خاطر 500 تومن کرایه اون دنیا مدیون نشو.





منم که همچنان حاملم با چاشنی درد.

دیگه چیزی به آخرش نمونده.

الان هفته 35 هستم






این قسمت:مادرشوهرمهربان:

مادرشوهر:نیلوفر میخواد بره بیمارستان بهمن(خصوصی)

شوهرجانم:نه میخواد بره ارتش(دولتیه)

مادرشوهر:تو مجبورش کردی؟

شوهرجان:نه خودش خواسته بره اونجا.

مادرشوهر:مجبورش نکنی،بذار هربیمارستانی دوست داره بره که بعدها یادش بیفته ناراحت نشه.


(خوشم نیومد😆مامانم میگه خوب بود اگه به پسرش میگفت هزینه اضافی نکن و بیمارستان دولتی ببرش؟؟؟)