دفتر خاطرات من

خوب،بد،زشت

دفتر خاطرات من

خوب،بد،زشت

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

مادرشوهر مریض شد

اولش آزمایش خون داد گفتن کروناس.

ولی وقتی از بینیش آزمایش گرفتن 

جوابش منفی بود.

خوبیش این بود من دوهفته مادرشوهر رو ندیدم

البته اگه از تماس تصویریای هر روزشون بگذرم.

 

 

 

 

اون سری خواهرشوهر میگفت

به مامانم میگم برم فکم رو زاویه دار کنم

یه روز هم میشنویم که خواهرشوهر فکش شکسته!

آخه به کل فامیل گفتن دماغش شکسته😑

خواهرشوهرمیگه خودمم باورم شده دماغم شکسته.

یعنی این خانواده اینقد قشنگ دروغ میگن

که خودشونم باورشون میشه.

دلم میخواد پته همشونو بریزم رو آب،والا.

 

 

 

 

 

دخترجان هم بزرگ شده و بسیار شلوغ

کلی گیس و گیس کشی داریم باهم.

بعضی وقتا دلم میخواد بدم مادرشوهر چندساعتی نگهش داره

ولی دلم نمیاد.چون بهشون اعتماد ندارم

تاچشم منو دور ببینن همه چی میریزن تو حلق این بچه.

کاش یکی بود کمکم میکرد

 

 

 

 

مطالب بالایی برای چند روز پیش بود که فرصت نبود 

تمومش کنم و ارسال کنم.

 

 

 

دیروز ۳۱ تیرماه تولد دخترجان بود

یکسالش شد.

جشن گرفتیم خانواده شوهرجان و خانواده خودم.

فقط پدرشوهر و برادرشوهر کوچیکه نبودن.

خیلی خوب بود،خوش گذشت.