چرا اطرافیانم به من ایمان نمیارن آخه؟😁
چقد باید از خودم معجزه رو کنم که ایمان بیارن؟
قبله اینکه این خونه رو بخریم،به شوهرجان میگفتم از ساختش مطمئنی؟
میگفت آره خیلی خوب ساخته شده،ولی دل من اروم نکرفت.
از سال ۹۴ با این فکر که الانه این خونه خراب بشه سر کردم
با اینکه همسایه ها میگفتن ما شاهد ساخت اینجا بودیم و فیلم داریم ازش.
خیلی از شب ها ایت الکرسی خوندم و به خدا گفتم:
خودت شاهدی تمام اهالی این ساختمان با سختی خونه خریدن،بلایی سراین خونه نیاد..
همین چند روز پیش شوهرجان تصمیم گرفت کاشیای بیریخت پارکینگ رو عوض کنیم
به همسایه ها گفتیم همه موافق بودن الا یکی،با کلی دعوا و جدل راضی شد
جمعه اومدن کندن و دیدیم به به،لوله ای که به فاظلاب شهری وصل بوده
خوب جانیفتاده و آب پرشده و میداده به زیر کاشی ها
بعدهم که نشست کرده،کاملا اون قسمت فرو رفته
اگه همینجوری میموند کل ساختمان میریخت.
همسایه ها به شوهرجان گفتن فقط داریم دعات میکنیم که اینکار رو انجام دادی.
به شوهرجان میگم دیدی حس ششم من باز درست کار کرد!
اوشون هم فرمودن پس چرا حس ششمت برای پولدارشدن من کار نمیکنه؟😁
(امیدوارم تا وقتی فروش بره خونمون به آرامش برسم تو این خونه)
زن خوب:گوجه سبز خریدم
مرد بد:بازم گوجه سبز خریدی که
زن خوب: اصلا حواست به ویار من نیست ها
مرد بد:آخه تو خودت گوجه سبز دوست داری!!!
بالاخره یه پست طولانی نوشتم.