دفتر خاطرات من

خوب،بد،زشت

دفتر خاطرات من

خوب،بد،زشت

زمان چقد زود میگذره

تاچشم به هم بزنم میبینم فسقلی بزرگ شده و میره مدرسه.

فعلا هیچ حس مادرانه ای نسبت بهش ندارم.

فقط حس مسئولیتی که دارم باعث میشه بهش برسم.

بعضی وقتا رفتارای بدی دارم باهاش

میترسم یه روزی مثل بعضی از مامانا یه بلایی سر فسقلی بیارم.

نمیدونم اونایی که مادرشدن هم مثل من بودن یانه!!!

 

 

 

 

بابام گفته نمیخوام با فسقلی دوست بشم

چون وقتی میرم اونجا خیلی اذیت میشم(بابام یکماه میره دیارمون مراقب مامانش باشه)

و یاد دوران جنگ میفتم(اون موقع هم نبود بزرگ شدن مارو ببینه)

وقتی این حرف بابام یادم میفته اشکم درمیاد.

به خدامیگم انصاف نیست با بابام اینکار رو میکنی

امیدوارم به زودی این رفتن های بابام تموم بشه.

 

 

 

 

شهرما مثلا مذهبیه و شوروشعور حسینی داره

ولی به نظرمن شعور حسینی ندارن

به خاطر دسته عزاداری گل های دور میدون رو کندن

وخیلی چیزهارو بریدن که جاباز بشه

حالا بعداین عزاداری ها باید دوباره هزینه کنن و درستشون کنن

واین میشه اسرف!!!

حتما هم معتقدن امام حسین راضیه.

 

 

 

 

 

یه کمی غیبت:

این مادرشوهر ما,حرفایی میزنه,کارهایی میکنه

که دلم میخواد جوابش رو بدم ولی نمیتونم!

کاش یه مدت طولانی میرفت تهران خونه برادرشوهر

امروز هم روضه هاش شروع میشه و نرفتم.

متنفرم از روضه هاش,از خودش!!!

نظرات  (۸)

خدا ایشالا پدرتو برای تو و دختر گلت حفظ کنه الهی آمین 

عزیز دلم. نیلوفر جان. کاملا روشنه افسردگی بعد زایمان گرفتی. البته بچه کولیکی داشتن خیلی خیلی سخته. منم این دوران رو داشتم. من هنوزم افسردگیم درمان نشد. خیلی زود نسبت به بچه حس خوب مادرانه پیدا میکنی. خستگی بیش از حد هم رو اعصاب و روان آدم تاثیر میذاره. حق داری عصبانی باشی و بی حوصله. ولی خبر خوب اینه که این دوران گذراست. کولیک بچه در بدترین حالتش بعد از 4 ماه خوب میشه. تنها توصیه ام بهت اینه که خونه نمون. برو خونه مادر یا خواهر یا دوست صمیمی ت . اصلا رودربایستی نکن. ازشون کمک بگیر. خودت یکم استراحت کن. من وقتی خیلی بهم فشار می یومد میرفتم خونه خواهرم میخوابیدم اونها بچه رو نگه میداشتن. حتما کمک بگیر.
پاسخ:
خیلی خیلی سخت.
اره به گمونم حالم اصلا خوب نیست,باورت میشه حتی امید دارم صبح پاشم 
ببینم دیگه نفس نمیکشه؟ولی فردا صبحش ازاینکه اونجوری گفتم میشینم گریه میکنم
قاطی کردم اساسی.
میدونی متاسفانه مادرشوهر با مامانم اینا همساین.اونجا برم شوهرجان میگه خونه مامانش هم برم
که من نمیخوام اونجا اذیت میشم.منم مجبورم هر روز تو خونه تنها بمونم.

ولی من از لحظه ای که گذاشتنش رو صورتم یه عشق خیلی زیبا و عالی وارد قلبم شد و همون عشق نمیذاره خیلی جاها بد باشم زودی خودمو جمع میکنم پذیرفتم یه مادرم شب بیداری دارم بی خوابی دارم درست غذا نخوردن دارم چای سرد شده وخونه بهم ریخته ...همش میگم وقتی بزرگ شه حسرت اینروزا رو نخورم نهایت لذت ببرم درسته یه سری عوامل هست باعث ناراحتی میشه که جز افسردگی بعد زایمانه منم داشتم ولی خوب میشه کم کم 

پاسخ:
چه خوب.من هیچ حسی نداشتم.
الانم ندارم,همش سعی مکنم قوربون صدقه ش برم تا اون حسه بیاد نمیاد.
منم اینارو به خودم میگم ولی کم میارم
عذاب وجدان هم میاد سراغم بدتر میشم
۲۱ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۱۴ ستاره سهیل م

الهی بمیرم برای باباها :((((

پاسخ:
خدا نکنه.
زنده باشن و سایشون همیشه بالاسرمون باشه

سلام نیلوفر جانم. گل دخمل چطوره؟

 متاسفانه یکی دو سال اول بچه ها به یک چشم بهم زدن نمیگذره. بس که سخته مخصوصا برا من که آیهان بدقلقم بود. و خودمم شاغل. ولی الان فک میکنم چقد دلم برا نوزادیاش تنگ شده. 

کلی فیلم گرفتم ازش خیلی اونارو نگاه میکنم

نیلوفر جان افسردگی بعد زایمان که نداری؟ چون خیلی خیلی شایع هست

پاسخ:
سلام نگین جان.اونم خوبه ممنون.
خیلی سخته اصلا نمیشه هیچ کاری کرد.منم نگاش میکنم یاد روزای اول میفتم که چقد کوچولو بود.
منم فیلم و عکس زیاد میگیرم ازش که بعدها خودشم ببینه کیف کنه.

نمیدونم.تو بهداشت میپرسه بعضی علایم رو دارم ولی نمیگم که دارم😁کلا حال هیچیو ندارم

منم دخترک که به دنیا اومده بود مثل این مامانا نبودم که بگم تا دنیا اومد دنیا دنیا عشق بهش داشتم بعدش هم بیشتر حس مسئولیت بود که بهش داشتم اما یهو یه جا به خودم اومدم و دیدم دنیا دنیا عاشقشم.

نگران نباش البته هنوز هم از اون مامانا نیستم که برای واکسن زدن بچشون گریه میکنن اما خوب همه چیزهای خوب دنیا رو براش میخوام. 

پاسخ:
منم همینطور.
چه خوب.کاش منم همینجور بشم.دلم میخواد بهترین مادر باشم براش.
اما من گریه میکنم😁نه فقط واسه بچه خودم,هربچه ای درد بکشه من اشکم درمیاد.

سلام عزیزم

من درگت میکنم

منم فقط نسبت به پاشا حس مسئولیت داشتم

من که از ترس اینکه مبادا بچه رو از پنجره بندازم پایین سمت پنجره نمی رفتم

باید به خودت مهلت بدی عزیزم

حتما ی مشاور یا روانگزشک یا دکتر زنان برو و بگو حال و احوال و حست رو 

ممکنه افسردگی بعد از زایمان داشته باشی

اگه درمان نکنی میشی مث الان من نق نقو و عصبی

برای خودت در روز یک زمان کم ولی مشخص خالی بزار از کسی کمک بگیر که سرت خلوت تر بشه

موهاتو رنگ کن

آرایش کن

لباس شیک بپوش تا روحیه ت بهبود پیدا کنه

پاسخ:
سلام عفت جان
عهه دقیقا مثل من.
دارم سعی میکنم مهربونتر باشم باهاش,مثل تو جلو خشممو میگیرم.
دکتر زنان میخواستم برم که فعلا نشد.

خیلی از مادرا مثل توئن نیلو بعد یه مدت خوب میشن 

مثلا مژگان شه نعمت الهی رو دیدی توی اینستا؟ 

اونم تا چندوقت حس مادرانگی نداشت بعدش درست میشه نگران اون قسمت نباش خخخ 

 

ای جااان چقدر حرف بابات سوزناک بود:(

پاسخ:
امیدوارم.
نه ندیدمش.میرم میبینمش.
خب خداروشکر خانم دکتر

اوهوم خیلی.دلم سوزید براش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">